سلام به همتون عزیزان.امیدوارم همیشه شاد و لبتون خندون باشه.محمد هستم نویسنده ی این وبلاگ.امیدوارم از مطالب و موضوعات خوشتون بیاد و استفاده ببرین.ازتون خواهشمندم که انتقادات و پیشنهادات خود را جهت بهتر شدن وبلاگ بازگو کنید.با تشکر از بازدید شما.ممنون
روز اول عید چند ساعت بعد از سال تحویل یکی از آشنایان اومد خونم برا عید دیدنی. دیوان حافظ رو تو سفره هفت سین دید گفت یه فال برام بگیر. کتاب رو برداشتم گرفتم جلوش. پرسید حالا چکار کنم؟ نیت کنم؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ تو دلت تهدیدش کن تا یه غزل خوب برات بیاد
دارم با دوست دخترم حرف میزنم. مامان میگه باز داری با دختره حرف میزنی؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ دارم گوشیو میکنم تو گوشم
ماشینمو بردم کارواش. یارو اومده میگه بشورمش؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ ماشینم شنا بلد نیست آوردمش از دور ببینه ترسش بریزه!
به رفیقم می گم فردا بعد از دانشگاه بیا بریم استخر. میگه: یعنی مایو بیارم؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ مایه بیار،بی مایه فطیره
دوستم امروز توپمونو انداخت پشت بوم همسایه، بهش میگم برو یه چیزی بیار بریم بیاریمش. میگه:نردبون بیارم؟ پـَـ نـَـ پـَـ یه چندتا از اون ترقه موشکی هات بیار به خودم ببندم برم پشت بوم
ادامه در ادامه مطلب ....
:: موضوعات مرتبط:
sms ,
پ ن پ , ,
:: بازدید از این مطلب : 722
شادمهر در هفتم بهمن ماه سال 1351 خورشیدی در شهر تهران (خیابان هاشمی) متولد شد . خودش دوران بچگیش را اینگونه توصیف می کند : " از بچگی به آلات موسیقی علاقه داشتم و به سمت آنها می رفتم . در کودکی با پیانو آشنا شدم و هشت ساله بودم که ویلن می زدم . ویلن را به عنوان ساز اصلی ام انتخاب کردم چون نواختن آن واقعآ کار دشوار و سختی است . "